نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 دی 1393برچسب:, توسط حسن سلمانی |

کاش زندگی از آخر به اول بود؛

پیر به دنیا می آمدیم آن گاه در رخداد یک عشق جوان می شدیم،

سپس کودکی معصوم می شدیم و در نوازش های مادر،

آرام می مردیم!!!

زیتون

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:, توسط حسن سلمانی |

زلیخاها اگر پیراهنی پاره نمی کردند

به یوسف ها که می آموخت رسم بی گناهی را؟

م.اخلاقی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:, توسط حسن سلمانی |

یک همیشه یک است. شاید در تمام عمرش نتوانسته بیش از یک باشد.

اما بعضی اوقات می تواند خیلی باشد.

یک دنیا، یک سرنوشت، یک خاطره، یک عشق

و یک عزیز مثل« تو»!

فربد

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

مادرم می گفت:

عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب؛

اما هزار شب است که پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

زندگی شهد گلیست که زنبور زمان می مکدش

وانچه می ماند ازو

عسل خاطره هاست

مرگ پایان کبوتر نیست!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دنیا پر از قصه های تمام نشده است...

م.اخلاقی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چیزهای زیادی در دستانم نگه داشتم که همه را از دست دادم، ولی هر چه را به خدا سپردم هنوز دارم؛

شادمانیت را به خدا می سپارم!

فربد

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

تو هرگز پژمرده نخواهی شد، چون ریشه ات در مهربانیست؛ چیزی که شایسته ی هر کس نیست!

میرزایف

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چای داغی که دلم بود به دستت دادم

آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم

م.اخلاقی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دکتر شریعتی:

مرا گشایش چندین دریچه کافی نیست

هزار عرصه برای پریدنم تنگ است

م.جمشیدی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دنیا شامل بعضی ها نمی شه؛

بعضی ها خودشون یه دنیان؛

مثل تو!!!

م.ج

نوشته شده در تاريخ جمعه 15 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

«سرما؛

صمیمیت می آره!!!»

م.اخلاقی

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 15 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

جا برای من گنجشک زیاد است ولی

به درختان خیابان تو عادت دارم

عادتم داده خیال تو که یادت باشم

یاد من هم نکنی باز به یادت باشم

م.ج

نوشته شده در تاريخ جمعه 15 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

برایم در ردیف کسانی هستی که به قول نیما:

«یادت روشنم می دارد!!!»

فربد

نوشته شده در تاريخ جمعه 15 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

زندگی؛

عبور نفس ها نیست،

تداعی لحظه هایی است که به یاد خوبان

می گذرد!!!

د.ر.صفیان

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

در خالصانه ترین گوشه ی قلبم آن جا که خبر از تاریکیست؛

تنها یاد تو می درخشد!

د.ر.صفیان

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

او منتظر تا من بگویم گفتنی های مگویم را

من منتظر تا او بگویدوقت، اما وقت رفتن بود

گفتم که لب وا می کنم با خویشتن گفتم

ولی بغضی با دست هایی آشنا در من به کار قفل بستن بود!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

محمدعلی بهمنی:

لبت « نه» گوید و پیداست می گوید دلت « آری»

که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

م.اخلاقی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چشمهایم را می بندم

نقابت را بردار

بگذار صورتت هوایی بخورد!

م.ج

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

پاییز برگ ها را کند.

گل ها را پژمرد،

علف ها را زرد کرد.

صد آفرین!!!

باید به پاییز دسته گل داد،

به خاطر دسته گلی که به آب داد.

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:شعر,زندگی,اخلاقی,پستو, توسط حسن سلمانی |

ما شعر می گوییم

ما که؛

نمی توانیم زندگی کنیم

ما شعر می گوییم...

م.اخلاقی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:میرزاجانی,غم,جهان,آدم, توسط حسن سلمانی |

نشستم با دل غمگین کنار آرزوهایم

میان این همه آدم، دریغا من چه تنهایم

دلم دریایی از اندوه، دلم از غصه لبریز است

جهان تو پر از شور و جهان من غم انگیز است...!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر یا بیشتر...

با معجزه یا بی معجزه...

با کتاب یا بدون کتاب...

فرقی نمی کند!

سیب هنوز شیرین است...

هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوّا می فروشد!!!

ر. صفیان

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دکتر علی شریعتی:

انسان های عمیق با روحیه ی بلند؛ تنهایی، اندوه، غروب و پاییز را دوست تر می دارند؛ زیرا خود را به پایان این جهان نزدیکتر حس می کنند.

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

انگشانم که لای ورق های دیوان حافظ می رود؛ دست و دلم می لرزد. دلم می خواهد، همیشه بگوید:

«یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور!»


فراهانی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

(...) سه نقطه، یعنی ادامه دارم؛

( . ) یک نقطه، یعنی تمام شده ام؛

( : ) دو نقطه، یعنی میان و زمین و هوا مانده ام!

فراهانی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

خاک اره های کارگاه نجّاری؛ صدای ضجّه های درخت است...!

فراهانی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چقدر تنهایم...

وقتی گاهی کم می شوی...!!!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

از وقتی موهایم را کوتاه تر از انگشتان تو کردم؛

بادهای این شهر کوچ کرده اند!

فراهانی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

می گن خدا ابر رو به گریه می اندازه تا گلی بخنده، پس هر وقت گریه کردی ناراحت نشو، چون یکی داره می خنده!

401

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

این که دور باشم از تو و نبینمت

جا نمی شود به حجم باورم، قبول کن

گاه پر زدن در آسمان شعرهایت را

از من، از منی که یک کبوترم، قبول کن

مسعوده جمشیدی

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

گاه و بی گاه پر از پنجره های خطرم

به سرم می زند این مرتبه حتماً بپرم

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

با آواز قناری در قفس لبخندی زد؛ نمی دانست که او ترانه ی تنهایی را سر می دهد!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

من همیشه به یادت هستم؛ امّا هیچ شاهدی ندارم، جز کلاغ بام خانه، که او هم حقیقت را به تکّه نانی می فروشد.

مجید خادم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دیرگاهیست که تنها شده ام

قصه در غربت صحرا شده ام

وسعت درد فقط سهم من است

باز هم قسمت غم ها شده ام

من که بی تاب شقایق بودم

همدم سردی یخ ها شده ام

کاش چشمان مرا خاک کنند

تا نبینم که چه تنها شده ام

میرزایف

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

این روزها شبیه جودی آبوت شده ام.

برای بابالنگ درازی می نویسم که این روزها دیگر مرا نمی شناسد!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دلم کمی خدا می خواهد؛

کمی سکوت

کمی دل بریدن

کمی اشک

کمی بُهت

کمی آغوش آسمانی

کمی دور شدن از این آدمها

کمی رسیدن به خدا؛

ایستاده زیستن در دل خدا!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چه قدر دلم می خواهد نامه بنویسم...

تمبر و پاکت هم هست...

و یک عالمه حرف...

کاش کسی، جایی منتظرم بود...!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دلم می خواهد یک میس کال باشم برایت...!

شماره ای که سیوش نکرده ای...

زیر لب تکرارم کنی... به یادم نیاوری...!!!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

در تقویم زندگی ام...

هر روز...

بی تو...

علامت می خورد...

نیمه ی گمشده ام...!

نیروانا جم

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.